بسم الله الرحمن الرحیم

با جهانشیر هم سن و سال بودیم و خیلی با هم دوست بودیم و خیلی هم با هم کل کل میکردیم بسیار شوخ بود و یک مدت با پدر مرحومم که خداوند رحمش کند در ونک بنایی میکردیم ( ۱۲ یا ۱۳ سالمان بود) وقتی شهید شد من هم در منطقه بودم و از شهادت او مطلع نشدم ولی وقتی فهمیدم یکه خودم و الان بخشی از آلبوم من عکسهای جهانشیر است که  انها را نگاه میکنم و یاد خاطرات کودکیمان در ونک می افتم ( روحت شاد )

خدایا توفیق بده ادامه دهندگان واقعی را ه شهیدان باشیم

شادی روح شهدا بخصوص شهید جهانشیر رضایی و همچنین پدر بزرگوارشان مرحوم  کیامرث رضایی و تمام اموات ( پدر و مادر این حقیر ) الفاتحه مع صلوات

بخشی از وصیت نامه شهید :جهانشیر رضایی

 " کسانی که در راه خدا کشته شدند را مرده مپندارید بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میگیرند"

مادر عزیزم اگر خدا توفیق شهادت را نصیب من کرد برای من اشک مریز به جای آن شکر خدا را بنما و امام را دعا کن و اگر گریه هم کردید برای خدا گریه کنید. چون که دو قطره است که نزد خدا ارزش دارد

" قطره ی خون" و " قطره اشکی" که برای خدا ریخته شود.

و اما ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلو گیری کنید که فردا در محضر خدا جواب حضرت زینب (س) را نمی توانید بدهید ...

 مساجد سنگرند سنگرها را خالی نکنید ... 13/2/1363

منبع :http://shahidmahmoodi.blogfa.com/post-9.aspx