بسم الله الرحمن الرحیم

بچه که بودیم خیلی ها خونه ما میومدند و ما هم خیلی جاها میرفتیم ولی بعضی ها رو نمیشه فراموش کرد .

یکی از اونا پدرحاج شیخ قدرت الله و حاج آیت الله رضایی است که ما به او مش رضا خان می گفتیم

پیرمردی قد بلند و با گویش متفاوت ... روش برخوردش با دیگران فرق میکرد ...

یادش بخیر یک روز اومد خونه ما و به من و برادرم و شاید خواهرم گفت برید یه کاغذ و قلم بیارین ... ما هم رفتیم و کاغذ و قلم اوردیم و او این مطلب را گفت :

بسم الله الرحمن الرحیم 

اصول دین پنج تاست  یکم توحید   دوییم عدل  سییم نبوت    چارم امانت     پنجم معاد روز قیامت

ما دقیقا همون طور که ادا میکرد می نوشتیم  و برامون جالب بود  یکم دییم سییم چارم پنجم

ولی این اصول دین توی ذهن ما موند موند  بعدش ۲ تومان به ما جایزه داد

یادش بخیر و روحش شاد  ( شادی روح این مرد بزرگ و تمام شهدا و اموات بخصوص پدر و مادرم الفاتحه مع صلوات )